موسیقی ایده آل – دلارام بهرامپور : یلدا اِنگالى ، متولد ١٣۶٧/١٠/١٣ در تهران ، ترانه سرایی به نام که با هنرمندانی چون مهرداد نصرتی ، رسول پویان ، آرش نورایی ، محمدرضا مقدم، وحید پویان، حسین شریفی، نیما علامه، شاهین امیری، امید نادرزاده ، سارا علیپور، ارژنگ حقانی، پاشا یثربی و ‌‌‌‌بسیاری از آهنگسازان و خوانندگانِ به نام دیگر، همکاری داشته است.
شایان ریاحی متولد ۱۳۶۵/۱۰/۱۶ نوازنده ی چیره دستِ سازهای کوبه ای است که با هنرمندانی همچون علیرضا قربانی ، سالار عقیلی ، مانی رهنما، حمید حامی، میلاد درخشانی و ‌‌‌… همکاری داشته است و نزدیک ۷ سال است که با علی زند وکیلی و گروه زند مشغول فعالیت است .
آنچه در ادامه میخوانید گفتگویی صمیمی با این زوجِ هنرمند است ‌.
صحبت های یلدا انگالی در این گفتگو :

یلدا انگالی چه زمانی و چطور متوجه شد که میتواند شعر بگوید ؟

اولین تجربه ی نوشتاریِ من در زمینه ی شعر آن هم بدونِ هیچ مقدمه ای ، در ۹ سالگی اتفاق افتاد! اولین باری که از سمتِ معلم مدرسه اجازه پیدا کردیم به جای مداد، خودکار دستمان بگیریم و من احساس میکردم چقدر بزرگ شدم ، پس باید با این خودکار یک حرکتِ بزرگ انجام بدهم، نشستم و یک ترانه در وصفِ مادرم گفتم و تقدیمش کردم !
هنوز هم خاطره ی آن شعر لبخند به لبم مى آورد ! بعد از آن از سمت خانواده خیلی تشویق و ترغیب شدم به جدی تر گرفتنِ این استعداد.
البته که زمینه ی خانوادگی هم در شکوفا شدن این حس بی تاثیر نبود؛ پدر ، پدر بزرگ و عموی بزرگ من همگی نویسنده ، شاعر ، مترجم و مولف کتاب های متعددی در زمینه های متفاوت از هنر و شعر و ادبیات تا ترجمه بودند و هستند.

اولین ترانه عاشقانه ای که سرودید چه بود ؟

حقیقتاً تا سال ۸۹ و ورود رسمیِ من به حیطه ی ترانه ، اشعار من کلاسیک و در قالب غزل و رباعی بود که همگی عاشقانه بودند ؛ اما اولین “ترانه عاشقانه” را خاطرم هست سال ۸۹ و با ورود به جلسات خانه ترانه به مدیریتِ دکتر افشین یداللهی ( که از لفظ مرحوم برای ایشان استفاده نمی کنم) قلم زدم به نام “قاصدک” که در مجموعه ترانه هایم هم چاپ شد‌ .

هیچ وقت ترانه سیاه هم گفتید ؟

صد در صد. فکر میکنم برای هر ترانه سرایی اتفاق می افتد. اساساً جهت گیریِ فضای ترانه بسته به حال و هوای ترانه سراست و خب ترانه سرا آن هم به عنوانِ یک انسانِ نسبتاً حساس تر و عمیق تر در واکنش به اتفاقات پیرامون ، بیشتر تحت تاثیر حال و هوا چه بسا منفی قرار میگیرد . من هم از این قاعده مستثنی نبودم و نیستم.

کدام ترانه ی خودتان را بیشتر دوست دارید ؟

سوال سختی پرسیدید. اگر بگویم “همه” کلیشه ای به نظر می آید ! اما من دسته بندی میکنم. در زمینه ی ترانه هایی که بر اساس ملودی نوشتم ترانه ی “کوه آتیش” که روی ملودیِ آقای مهرداد نصرتی قلم زدم و با صدای خود ایشان هم منتشر شد ترانه ی محبوب من هست و همچنان از فید بکِ مخاطبینِ این آهنگ و لطفشان نسبت به ترانه ام لذت میبرم. اما از بینِ ترانه هایی که مستقل و بسته به حال و هوای خودم نوشتم ، ترانه های مکتوبِ زیادی در مجموعه ترانه هایم “زندگینامه” که منتخبّ خودم هست و بیشتر “شعر محاوره” محسوب میشوند ، نظیر ترانه ی “زندگینامه” ، “من به پاییزی ترین شکل” ، “عذاب” و …
البته متاسفانه این واقعیت که هر چه ترانه ها فاخرتر باشند ، سخت تر هم به اجرا میرسند و برای آهنگسازها ترانه های سختی محسوب میشوند اجتناب ناپذیر هست. شاید چون تصور آهنگساز و خواننده این هست که ترانه ی عامیانه بیشتر با مخاطب عام ارتباط برقرار میکند . محدود هستند خواننده هایی که با “شعر محاوره” موافقند و این دسته اشعار را به اجرا میرسانند امثال آقای چاوشی، آقای یراحی و …

ترانه ای هست که همیشه با خودتان بگویید کاش شاعر این ترانه من بودم ؟

بله. یکی دو ترانه سرا هستند که همیشه قلمشان من را تحت تاثیر قرار میدهد ، بخشی از آن بحث تشابه سلیقه هست و بخش دیگر بحث قدرت قلم. اما اجازه بدهید اسم نبرم و به احترامِ همه ی دوستان ترانه سرا که هنرمند و توانا هستند ، می ایستم و تشویقشان میکنم.

 معتقد هستید دنیای ترانه سراها با دیگر افراد متفاوت است ؟

همان طور که اشاره کردم جامعه ی شاعر و هنرمند ، دیدِ موشکافانه تر و حساس تری نسبت به وقایع پیرامونشان دارند ‌، اینکه بگوییم “دنیای متفاوتی” دارند تعریف کامل و جامعی نیست. بهتر هست بگوییم این توانایی را دارند که تجربه های انسانی مشترک را به نحوی تجزیه و تحلیل و بیان بکنند که خروجیِ تجربه های شخصیشان، بتواند به عنوان تجربه و دغدغه ی جمعی تلقی شود و شنونده و بیننده از شنیدن یا دیدنِ “تجربه های خودش” که نتوانسته آنطور که باید و شاید بیانش کند ، به شکلی زیبا و هنرمندانه “از زبانِ دیگری” لذت ببرد . این باعث میشود غمِ شاعر، غم عمیق تر یا شادیش ، ملموس تر به نظر بیاید ‌.

photo_2017-06-25_21-37-48

 بسیاری از هنرمندانی که در کارهایشان موفق تر هستند بخشی از خود فردی شان را در کارشان لحاظ می کنند ، احساسات شما چقدر در کارهایتان نقش دارد ؟

اساساً هنری که بخشی از وجودِ هنرمند در آن گنجانده نشده باشد ، موفق و دیده نمیشود . این را مینویسم و امضا میکنم! در مورد من ، به استثناء کارهای سفارشی و مناسبتی که نوشتم و منتشر شده اند ، صد در صدِ من در شعرهایم جریان دارد . حتی یکی از دلایلی که اسم مجموعه ترانه هایم را “زندگینامه” انتخاب کردم، اشاره به همین واقعیت هست که اینها ترانه ی صرف نیستند ؛ اینها زندگیِ من بوده و هستند . “ترانه” بخش مهمی از روح و شخصیت من هست. نمیتوانم مُنکرِ این واقعیت بشوم که مسیر زندگی من بسیار بسیار زیاد تحت تاثیر این بُعد از شخصیتم قرار گرفته و باعث شده تجربیات بد و خوب زیادی را پشت سر بگذارم. نمیدانم آینده برایم چه چیزی را در نظر گرفته است ، اما امیدوارم به قولِ شما “خودِ فردی ام” بتواند و توانسته باشد قدم مثبتی در این حیطه برداشته باشد ‌.

در خلوتتان چه موسیقی هایی گوش میدهید ؟

من خیلی پراکنده از هر سبک و حیطه ای میشنوم. در خلوت شخصی خودم ، بیشتر موزیک انگلیسی زبان و قدیمی ، آن هم به علت شغل خودم و پیشینه ی هنری پدرم که بیشتر موزیک های لاتین مینواختند ‌.
اما از مارکت ایرانی اکثر کارهای دوستان را میشنوم و لذت میبرم ، عمدتاً هم پاپ و تلفیقی .
به فرزندتان اجازه می دهید حضور جدی در موسیقی داشته باشد ؟

اصلاً برنامه ی اصلی من برای فرزندم همین خواهد بود! شما قضاوت کنید ، فرزندی که از یک مادر ترانه سرا و پدر موزیسین متولد شده باشد ، میتواند به سمتِ موسیقی حرکت نکند ؟!
اما گذشته از شوخی ، قبل از هر چیز تجربیاتم و آسیب هایی که شاید تصور نمیکند و ناگزیر سر راهش قرار خواهد گرفت را برایش تشریح میکنم و بعد اجازه میدهم خودش تصمیم بگیرد و تجربه کند . میتواند مطمئن باشد که از سمتِ من و پدرش همه جوره حمایت خواهد شد !

در مورد کتابتان (زندگینامه) برایمان بگویید .

“زندگینامه” گزیده ی ترانه های مکتوب من از فاصله ی سال های ۸۹ تا پایان ۹۳ هست ، به استثناءِ ترانه هایی که بر اساس ملودی نوشته بودم و منتشر شدند . کتاب زندگینامه چاپ انتشارات فصل پنجم هست و بهار سال ۹۴ منتشر شد ‌. سبکِ ترانه ها همانطور که گفتم بیشتر به سمتِ “شعرِ محاوره” هست، و هدفم از پذیرشِ چاپِ این کتاب بیشتر این بود که مجموعه ی منسجم و مرجعِ مکتوبی از آثارم در یک مقطع زمانی مشخص را داشته باشم.
اگر با یک موزیسین ازدواج نمیکردید بازهم امروز با همین شور و انرژی در این عرصه فعالیت میکردید ؟

ازدواج من با شایان برای هر دوی ما به لحاظ موسیقایی مبارک محسوب میشود ، به هر حال فضای مشترک و دغدغه ی مشترک و روابط مشترک از روز اول ما را به هم نزدیک تر کرد و هرچند من در کل ترانه سرای کم کار و یا به تعریف بهتر ” گزیده کاری ” محسوب میشوم ، اما شاید نوشتار من قبل از ازدواج بیشتر بود و بعد از ازدواج شکل دیگری به خود گرفت ، به عنوان مثال خیلی وقت ها قطعه هایی را میبندیم که شاید ترانه سرایش من نیستم ولی ترانه سرایش را انتخاب میکنم .
حتی خیلی وقت ها شایان من را به نوشتن بیشتر ترغیب میکند اما به نسبتِ قبل از ازدواج ، مسئولیت های بیشتر، زمان کافی برای یک گوشه نشستن و نوشتن را از من گرفته است . در مجموع میتوانم بگویم موسیقی برای من قبل از ازدواج صرفاً به ترانه سرایی محدود میشد، اما الان موسیقی ” مسئولیت” ، ” دغدغه” ، “شغل” ، ” علاقه” و ابعادِ خیلی گسترده تری از زندگی من و شایان را در بر میگیرد ‌‌.

photo_2017-06-25_21-37-53

در ادامه ، صحبت های شایان ریاحی :

خیلی از افرادی که در عرصه هنر وارد میشوند معتقد هستند که ازدواج مانع پیشرفت میشود ، نظر شما هم همین هست ؟

ممکن است خیلی از افراد این نظر را داشته باشند ، اما من تجربه ی متفاوتی داشتم.
همسر من نه تنها مشوق من هست ( به خصوص در تمرینات روزانه ) بلکه حتی بیشتر از خودم به فکر پیشرفت و حفظ سلامتی من هست.
ازدواج هدفمند قطعا باعث پیشرفت میشود و هرچقدر زوجین از لحاظ فکری و کاری به هم نزدیکترو شبیه تر باشند مطمئناً پیشرفت بیشترى هم صورت خواهد گرفت ‌.

ازدواج باعث پیشرفت شما شده یا مسئولیت های جدیدی که در زندگی بر عهده گرفته اید باعث شده تمرکزتان از موسیقی کمی جدا شود ؟

صد در صدازدواج مسئولیتهای زیادی را با خود به دنبال دارد و حتی میتواند فرد را از مسیر و هدف کاری اش دور کند .
اما اگر این مسئولیتها بوسیله ی طرفین درست هدایت شود ، با انرژی مضاعف و آرامش خاطر و حمایت میتوان اهداف را دنبال کرد ‌.
در ابتدا من هم به دلیل مشغله کاری زیاد از یک سری اهداف خودم دور شده بودم ‌.
اما همسرم مثل یک دوست بی نظیر کنار من بود و به بهترین شکل من را به سمت هدفهایی که داشت کم رنگ‌ میشد هدایت کرد .

پس از ازدواج ممکن است یک پروژه ای را که قبلا قبول نمیکردید به خاطر پول خوبی که دارد قبول کنید ؟ یا برعکس ؟

واقعیت این است که نه .
هر کاری و به هر قیمتی نه اصلا .
چون از دید من اولویت “کیفیت کار” هست. اگر از ماهیت کار لذت نبرم و بقولی دوست نداشته باشم آن وقت هست که نمیپذیرمش .
میتوانم با افتخار بگویم کارهای زیادی بوده که بدون گرفتن دستمزد یا دستمزد خیلی پایین ، تنظیم و اجرا کردم.
اما همه ی آنها کیفیت مناسب و بالایى را از نظر من داشتند.

وقتی قصد داشتید وارد موسیقی شوید پدر و مادرتان مخالفتی نداشتند ؟

خیر . هرچند پدر من تا حدی مخالف ساز من بود و بیشتر تمایل به سازهای غیر ایرانی داشتند .
اما مادرم همیشه مشوق من بودند .
البته ناگفته نماند که هر دو موسیقی را به عنوان شغل نمیدیدند ‌.
تصویر خوبی از آینده ى موسیقى در ذهنشان نداشتند ، تا حد زیادی هم حق با آنها بود ‌.
اما الان نظرشان کاملا متفاوت هست و با ذوق و شوق کارهایم دنبال میکنند ‌.
بنظر شما ضعف موسیقی ما در چیست ؟

این سوال جواب هاى زیادى میتواند داشته باشد‌
اما از اصلى ترین دلایل این ضعف استفاده از افراد نالایق ، بها دادن و حمایت های بیجا ازین افراد و به خود باوری رساندن همین افراد هست که مسیر را غلط طی میکنند و همان مسیرِ غلط را آموزش هم میدهند !!
بنظرتان سطح آگاهی و سلیقه ی مردم نسبت به هنر به ویژه موسیقی افزایش پیدا کرده است ؟

بله تا حدودی ، حداقل من در ژانر موسیقی میتوانم این حقیقت را ببینم .
که سلایق به سمت بهتر شدن میروند و این جای خوشحالی دارد .
خانواده مهمترین نقش را در فرهنگ سازی دارد و
شناختن هنر و موسیقی در هر خانواده ای جزو واجبات هست.
با این وجود چرا گاهی قطعاتی با استقبال مواجه میشوند که از لحاظ ساختار در سطح مطلوبی قرار ندارند ؟

به جواب سوال قبل رجوع میکنم: چون ‌کودکی که در محیط خانواده موسیقی درست و سالم (در هر ژانری) گوش نکرده باشد ، مسلما در بزرگسالی هم ممکن هست سراغ موسیقی های سطحی برود .
اولین بارى که روى استیج رفتید کى بود و چه حسى داشتید ؟

فکر میکنم حدود ۲۰ سال پیش
با استرس زیاد ، از اضطراب ، زیر پایی سازم را با پا زدم و پرت شد یک گوشه !
و اینکه دیدم ، هستند کسانی که از من بهتر خیلی هستند ، همان جا بود که تصمیم گرفتم همیشه بهترین ‌باشم .

آیا اگر به گذشته برگردید همین راه را ادامه خواهید داد ؟

با افتخار بله ‌.
قطعاً اگر پختگى و طرز تفکر الان را داشته باشم و از ابتدا شروع کنم خیلى از مسیرهاى اشتباه را نخواهم رفت و تکرارشان نمیکنم اما الان میتوانم با اطمینان بگویم که انتخاب مسیرم درست ترین انتخاب بوده است .
براى بهتر شدن اوضاع موسیقى ایران چه راه هایى را پیشنهاد میکنید؟

من همیشه به هنرجوهایم میگویم که خودشان باید خالق و بوجود آورنده باشند .
اول به خودشان متکی باشند
دوم اینکه خودشان را با کسی در ایران مقایسه نکنند ، درمورد سازهاى کوبه اى غیر ایرانى صحبت میکنم. اگر قرار باشد مقایسه ای صورت بگیرد باید با هنرمندهاى کاربلد خارج از ایران باشد ؛ که همین باعث رشد میشود .

photo_2017-06-25_21-37-57

و اما حرف آخر …

شایان ریاحی : در نهایت ممنونم از شما و همکارانتان که همیشه زحمت میکشید و در تعالی و رشد فرهنگی این مردم تلاش میکنید ‌.
امیدوارم که همیشه موفق‌ باشید ‌.

یلدا انگالی : برای همه ی دوستان عزیزی که علاقه مند هستند به ترانه سرایی آرزوی موفقیت دارم، برای مخاطبینِ سایت وزینِ موسیقیِ ایده آل، و برای شما.
حرف آخر اینکه امیدوارم روزی را ببینیم که بستر فرهنگی ای در جامعه مان فراهم شده است که در هیچ حیطه ای هنر و هنرمند ، “ممنوع” و “مجرم” تعریف نشود و همه ی اقشار هنری ، برآمده از تمامی سبک ها و سلیقه ها و فارغ از هرگونه فیلتر و محدودیتی ، این فرصت را داشته باشند که استعدادشان را به عرصه ی ظهور برسانند . قطعاً اثر هنریِ فاخرتر و ارزشمندتر خود به خود ماندگارتر هم میشود و اثرِ سخیف ، شاید موقتاً شنیده و دیده هم بشود ، اما به مرور زمان به اصطلاح فِید میشود . پس اینهمه نگرانی به خرج دادن صرفاً عرصه را برای ظهور استعدادهای جدیدتر تنگ میکند ؛ در را باز بگذاریم و اجازه بدهیم “زمان” تصمیم بگیرد.

 

انتهای خبر / منبع اختصاصی موسیقی ایده آل

۲ Responses

Leave a Reply

Your email address will not be published.