موسیقی ایده آل – پریسا زرگری : امیر دانایی از نوازندگان بسیار خوب و چیره دست ساز گیتار الکتریک کشورمان است که هنر وی را در کنسرت های « سیروان خسروی » دیده ایم ؛ گفت و گویی را با وی انجام دادیم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید : از چند سالگی ساز می زنید؟ کارتان را با چه سازی آغاز کردید و اساتیدتان چه کسانی بودند؟ من از سال ۸۱ گیتارالکتریک را شروع کردم . تقریبا دوم راهنمایی بودم که اول با گیتار فلامنکو آغاز کردم و استادم آقای محمد ابوالحسنی در شهر بوشهر بودند و یک یا دو سال بعد از آن که ساز را عوض کردم و گیتار الکتریک را آغاز کردم. حدود چهارده یا پانزده سال پیش در بوشهر استاد الکتریک نداشتیم و در سطح بالایی نبود من مجبور بودم برای آموزش به شهر دیگری بروم چون در آن دوران من دبیرستانی بودم منتظر جمعه ها میشدم که تعطیل است و صبح به شیراز میرفتم و بعد از یکی دو ساعت کلاس دوباره به بوشهر بر میگشتم و پنج ساعت مسافت بوشهر تا شیراز بود و اوایلش خیلی سخت بود.علاوه بر آن من گاهی در مستر کلاسهای تهران یا شیراز هم شرکت می کردم مثلا مستر کلاس های هنریک ناجی را که مستر کلاس بلوز بود ، شرکت کردم که خیلی در نوازندگی من موثر بود . آقای «هنریک ناجی» که یک موزیسین سوئدی دو رگه بود که هم به موزیک ایرانی علاقمند بود و هم موزیک خودش را پیش می برد و به تازگی شنیده ام که یک ترک تلفیقی منتشر کرده ا ست که در آن فضای ملودی های ایرانی را با آکوستیک به شیوه ی بلوز ترکیب کرده است. چگونه وارد عرصه ی کار حرفه ای شدید؟ از همان ابتدا که آغاز کردم یک هدفی داشتم و هدف بزرگم هم بخاطر کسانی بود که در دنیای موزیکم بودند من شانسی که آوردم این بود که وقتی گیتار الکتریک را خریدم یک سی دی اشانتیون هم همراهش بود و آن سی دی فول آلبوم «جوستریانی» بود و من از همان اول با آرتیست خوبی آشنا شدم و باعث شد که مسیر خودم را پیدا کنم واقعا تاثیرگزار بود ، شخصیت هایی مثل جوستریانی ، جف بک و اریک کلپتون شخصیت هایی بودند که از همان اول هدف من بودند و دوست داشتم یکی مانند آنها بشوم ، آرزوهای خیلی بزرگ داشتم ، همیشه مجله های رولینگ استون و Guitar Magazine را چک می کردم همیشه برای خودم خیال پردازی داشتم و برای همین خیلی انگیزه داشتم که به مسیری که مورد نظرم بود برسم و برای همین همیشه جدی تمرین کردم و بدون اغراق روزی ۱۲ تا ۱۴ ساعت تمرین می کردم طوری شده بود که خانواده ام از دستم آسی شده بودند و پدرم به زور مرا از خانه بیرون می انداخت و می گفت برو یک ورزش ، دوچرخه سواری یا فوتبال انجام بده چون سنین راهنمایی و دبیرستان سنی است که بچه ها بیشتر درگیر فوتبال و ورزش هستند و من همش درگیر تمرین بودم. همینطور که سنم بالا می رفت آرزوها و هدف هایم هم بزرگ تر میشد . اوایل فقط آهنگ ها و قطعات گیتاریست ها را میزدم تا اینکه به این هدف رسیدم که موزیک خودم را تولید کنم و ترک خودم را بسازم که اول با موزیک های اینسترومنتال شروع شد . در اوایل سال ۸۹ در یک جشنواره شرکت کردم که جشنواره ی موسیقی ملی جوان ایرانی بود ودو ترک من در آن جشنواره تایید شد و یک تقدیر نامه به من دادند . یک جشنواره ی دیگر هم به نام فستیوال گیتار الکتریک برگزار شد که آقای کیوان میرهادی مسئول برگزاری آن بودند و من دو قطعه در آن فستیوال اجرا کردم که بسیار هم با استقبال مواجه شد اما متاسفانه بخاطر دعواهایی که بین شرکت کنندگان بعدی و صدابردار برنامه پیش آمد مراسم به هم خورد ، منظورم این است که من مدام در این چالش بودم که بتوانم در این فستیوال ها شرکت کنم و قطعات خودم را اجرا کنم ، پس از آنها در سال ۹۰ بود که من فهمیدم آقای «اریک کلپتون» برای برگزاری فستیوال کراس رودز یک مسابقه برگزار کرده و گفته است که هر آرتیستی می تواند یک صفحه در سایت برای خود باز کند و موزیک های خود را در آن آپلود کند و به مقدار بازدید و پلی شدن موزیکش و کامنت ها می تواند امتیاز کسب کند و به مرحله ای برسد که دیگر، داوران راجع به آن داوری کنند و انتخاب کنند، که این یک شیوه اش بود و شیوه ی دیگرش آن بود که داوران آن مسابقه قطعات سی نفر اول را گوش می کردند و به صورت راندوم از قطعات هر شخصی که خوششان می آمد عکسش را ۲۴ ساعت روی صفحه ی اصلی سایت قرار می دادند و می نوشتند که شاید این شخص آرتیست آینده باشد. من موقعی که در این مسابقه شرکت کردم امتیازم ۳۰ درصد بود بعد از اینکه موزیک هایم را در سایت هایی از جمله سایت خودم به اشتراک گذاشتم، خوشبختانه خیلی بازدید ها بالا رفت و در طی دو هفته امتیازم به ۷۵% و ۸۰% رسید و ۲۴ ساعت هم به عنوان آرتیست آینده در صفحه ی اصلی سایت انتخاب شدم و امتیازم به ۹۰% رسید و جزو ۱۰- ۱۱ نفر اول بودم اما متاسفانه نشد که اول بشم اما تا همان حد هم برای من خیلی افتخار بود چون من از بوشهر در آن مسابقه شرکت می کردم و با آن شرایط سخت و امکانات کم موزیک هایم را ضبط می کردم و در سایت قرار می دادم . اینها گذشت تا اینکه به پروژه ی آقای مدیری با نام « شوخی کردم» دعوت شدم دراین سریال آیتم « خشونت » بر عهده ی ما بود که آقای فرهاد مدیری پسر آقای مدیری سفارش کار را داده بودند و ما چهار قطعه ی یک دقیقه ای ساختیم که یکی از آنها حذف شد و سه تای دیگر از طرف ارشاد تایید شد که من در آن پروژه افتخار آشنایی با آقای آرش سعیدی و آقای آرش پرچمی مقدم را داشتم . بعد از آن هم وصل شد به یک همکاری دیگر در اسفند دو سال پیش که یک تئاتربا نام «روزهای آخر اسفند» بود که کارگردان آن آقای محمد رحمانیان بود و بازیگران آن آقای اشکان خطیبی و خانم غزل شاکری بودند که یک تئاتر موزیکال بود و قسمت موزیکش بر عهده ی ما بود که من و آقای علی بیرنگ ، آرش سعیدی ، فرشاد حسامی ، ملانی آوانسیان، رایسا آوانسیان و امین طاهری بودیم . پس از آن هم یک سری هم کاری ها داشتم مثلا با آقای رضا یزدانی یک سری موزیک با هم ضبط داشتیم ، با آقای محسن شریفیان همکاری داشتیم و همکاری جدیدمان هم در فیلم «آه ای عبدالحلیم» به کارگردانی آقای احسان عبدی پور است که یک فیلم جنوبی است و بازیگرانش آقای مصطفی زمانی ، رضا یزدانی و خانم پگاه آهنگرانی هستند که من و آقای محسن شریفیان و رضا یزدانی یکی از موزیک های این فیلم را ساختیم . و یک سری همکاری ها هم به این شکل داشته ام که به زودی این کارها هم منتشر خواهد شد و بعد از این همکاری ها به همکاری با آقای سیروان خسروی رسیدیم . از نحوه ی همکاریتان با سیروان خسروی بگویید که از چه زمانی و چگونه آغاز شد ؟ یک روز خیلی اتفاقی در اینستاگرام دیدم که سیروان پست گذاشته است که برای یک پروژه ی خاص دوستان نوازنده برای من یک ویدیو یک دقیقه ای بفرستند و دیگر اطلاعاتی نداده بودند که چه برنامه و پروژه ای است و من هم چون همیشه چالش و مسابقه برایم خیلی جذاب بود دوست داشتم که بدانم چه پروژه ای است و سیروان هم جزو موزیسین های درجه یک مملکت ماست و برایم خیلی جذاب بود که در یک پروژه با ایشان باشم ، یک ویدیو از خودم فرستادم وفردای آن روز آقای زانیار خسروی که ایشان را دورادور می شناختم و قبلا یکبار همدیگر را دیده بودیم با من تماس گرفتند و جریان را بهم گفتند که برای بند است و من برای بند دعوت شدم و از زمانی که شروع به کار کردیم هر روز این دوستی صمیمی تر شد و تا الان که یک سال و نیم می گذرد و ما باهم قطعات «خاطرات تو» ، «یه روزی میای» و«دوست دارم زندگی رو» ضبط داشتیم ، و الان هم در آلبوم جدیدشان یک سری کارها را با هم ضبط داشتیم که به زودی منتشر خواهد شد و فک میکنم خیلی خوب مورد استقبال قرار گیرد. در مورد کارهای خودتان هم کمی توضیح دهید. خودم هم یک قطعه منتشر کردم به نام «فصل ها» که با اینکه بدون کلام بود و من اصلا توقعی نداشتم که بازدید خوبی داشته باشد اما خداروشکر خوب بود و طی همین روزها هم قرار است دو قطعه منتشر کنم که یکی از آنها قطعه ای است که سعی کرده ام با چیزی که از جنوب یاد گرفته ام آن را ترکیب کنم که یک مقدار حال و هوای جنوبی دارد ولی کاراکترهای موزیک راک را هم دارد که در این کار با آقای حبیب مفتاح بوشهری که معروف به «حبیبو» هستند همکاری داشته ام که ایشان سازهای کوبه ای این قطعه را زده اند. نام این قطعه «لالایی» است وبا آهنگسازی ، تنظیم و نوازندگی خودم است و به زودی منتشر خواهد شد. قطعه ی دومم هم « about a man » نام دارد و به آهنگسازی و نوازندگی خودم و تنظیم اشکان دباغ است که بعد از قطعه ی لالایی آن را منتشر خواهم کرد. در برنامه ی خود دارم که در خرداد یا تیر اگه تداخل کنسرتی ایجاد نشود در تهران کنسرتی برگزار کنم و از الان دنبال کارهایش هستم که به زودی بتوانم این کار را انجام دهم . آیا به فکر انتشار آلبوم هم هستید؟ مشغول تهیه ی آلبوم هم هستم اما یک مقدار تعدد کنسرت های سیروان باعث شد که یک مقدار وقفه بیفتد و کندتر پیش بروم اما همینطور که پیش میروم سعی میکنم که تا تابستان بتوانم آلبوم را منتشر کنم اگر مشکلی پیش نیاید. چطور شد که به فکر انتشار قطعه ی بی کلام افتادید ؟ این نظر شخصی من است اما به نظر من هر نوازنده باید جدا از کارهایی که انجام می دهدمثلا همکاری با بند ، همکاری با خواننده ی خاص یا همکاری با جشن ها و مراسم های خاص باید یک کارنامه و پروژه ی شخصی داشته باشد که این می تواند یک پروژه ی بی کلام یا با کلام باشد ، که مهم امضای پروژه و پروژه ی شخصی داشتن است که در واقع بتواند به اسم خودش یک کارنامه ای داشته باشد و تمام چیزهایی را که یاد گرفته و چیزهایی را که دوست دارد واستعدادش را دارد در آن پیاده کند و همین باعث شد که من همیشه این کار را انجام دهم ، من قطعات بی کلام زیادی ساخته ام که منتشر نکرده ام چون همیشه بعد از اینکه زمان می گذرد یا پخته می شوم و سلیقه ام عوض می شود منتشرشان نمی کنم و با خودم میگویم هنوز کاری نبوده که بتواند نظر کسی را جلب کند . به نظر من مهمترین چیز برای یک هنرمند اینست که بتواند خودش را ثبت کند ، برند کند و دستخط داشته باشد . این روزها دیده می شود که برخی موزیسین ها مثلا نوازنده ، آهنگساز یا تنظیم کننده به سمت خوانندگی می روند و قطعاتی را با صدای خودشان منتشر می کنند، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا ممکن است شما هم خوانندگی را تجربه کنید؟ من یکبار در سال ۸۸ خوانندگی را تجربه و یک آهنگ به نام «پنجره» منتشر کرده ام که درآن زمان با فردی به نام آریاز کار می کردم . خوانندگی برایم همیشه خیلی جذاب نبوده و و بیشتر نوازندگی را ترجیح می دهم ولی بدم نمی آید که در کارنامه ی خود یک یا دو قطعه ی با کلام هم داشته باشم ولی فعلا راجع به آن فکر نکرده ام و اگر هم باشد کاملا دلی بوده است. نوازندگان، آهنگسازان یا مثلا بازیگرانی که به سمت خوانندگی می روند متاسفانه به این دلیل است که دوست دارند خیلی زود مطرح بشوند و فکر نمی کنند که کارهای اینسترومنتال جواب بدهد بخاطر همین خیلی روی آن سرمایه گذاری نمی کنند و به سرعت سراغ اصل مطلب می روند. با کلام بودن، درست است که ملت ما مردمی هستند که خیلی به شعر دقت می کنند و خواننده خیلی برایشان مهم است اما این ، گاهی هم بازخورد های منفی دارد و در سال های اخیر داشتیم کسانی را که خوانده اند و مورد انتقاد شدید قرار گرفته اند و از کارهایشان استقبال نشده است. به نظر من امروزه مردم خیلی خوب می توانند تشخیص دهند و هر کسی نباید به راحتی ریسک کند و به سمت خوانندگی برود چون خوانندگی خیلی سخت است و نیاز به تمرین زیادی دارد. بازخورد های قطعه ی «فصل ها» چگونه بود؟ مخاطبان تا چه اندازه استقبال کردند؟ من زمانی که میخواستم قطعه ی فصل ها را منتشر کنم تنها نگرانی و استرسم این بود که بتوانم آن را در یک زمان مناسب منتشر کنم یعنی زمانی منتشر کنم که حداقل نسوزد. خداروشکر با کمک یک سری از دوستان توانستم خوب منتشرش کنم و این باعث شد که بازدید ها هم خیلی خوب باشد، خوب دانلود شود و بازخوردهای خیلی مثبتی گرفتم و انتقادهای سازنده هم شنیدم. به نظرم در کل خیلی خوب بود و راضی بودم. چه انتقاداتی راجع به این قطعه شنیدید؟ یک سری ها که البته به من لطف دارند نوشته بودند که تو خیلی بهتر از این می توانی باشی یا گفته بودند که شبیه استایل جف بک بود . مثلا یکی گفت بود خیلی ایرانی نبود البته خیلی بی راه هم نمی گفت چون من خودم همیشه دوست دارم که یک لهجه ی ایرانی را در نوازندگیم داشته باشم طوری که تا کار را می شنوند بگویند این یک نوازنده ی ایرانی است یا مثلا یک نوازنده ی ترکیه ای شروع به نواختن میکند بگویند این ترک است یا هر ملیت دیگر، که این از نظر من انتقاد بدی نبود که گفتند خیلی غربی است. از نظر شما وضعیت موزیک بی کلام در کشور ما چگونه است و مردم چقدر تمایل یه شنیدن چنین قطعاتی دارند؟ متاسفانه خیلی خوب نیست شاید در حال حاضر اطلاعات موسیقی مردم بخاطر برنامه های موزیکی که برگزار میشود خیلی بهتر شده ولی حاشیه هایش بیشتر از دنبال کردن خود موسیقی است این اواخر که من خودم بیشتر میبینم، حاشیه ها برای مردم خیلی جذاب تر از اصل خود موسیقی است و چون موزیک بی کلام خیلی بی حاشیه و سالم است و حاشیه ی خاصی ندارد که بخواهند راجع به آن خیلی صحبت کنند بخاطر همین فکر نمی کنم که در ایران بتواند خیلی زود جا بیفتد مگراینکه اتفاق عجیب و غریبی بیفتد. موزیک هایی که مردم خیلی پیگیری می کنند معمولا یک حاشیه ای هم به آن کمک کرده است مثلا می گویند این شعر برای فلان سریال است ، این قسمت شعر به فلان شخصیت اشاره دارد واز این قبیل حرفها، ولی خب قدرتی که موزیک بی کلام دارد از یک لحاظ موزیک با کلام ندارد چون موزیک بی کلام مرز ندارد یعنی یک ایرانی می تواند آن را گوش کند، یک ژاپنی ، امریکایی ، افغانی و … هم می توانند آن راگوش کنند و هر کسی با هر جغرافیایی که باشد می تواند موزیک بی کلام را بشنود و در ذهن خود تصویر سازی کند . در این نوع موسیقی برداشت خیلی آزاد است. سبک مورد علاقه تان که دوست دارید در آن سبک کار کنید چیست؟ الان خیلی سخت شده است چون درواقع هر چقدر بیشتر می گذرد یک مقدار سلیقه ی انسان هم مجموعه ای تر می شود و مجموعه اش بزرگتر می شود . من موسیقی پاپ را دوست دارم ولی موزیک هایی را که از آنها الهام می گیرم در یک مجموعه ای هستند که در میان آنها موزیک های جز ، بلوز ، راک ، سول و… وجود دارد ، اما بیشترین گرایش خودم در حال حاضر سبک راک بلوز است که می توان گفت در حال حاضر با من خیلی سازگار شده است و خیلی دوست دارم که لهجه های ایرانی را هم در این سبک ترکیب کنم و به آن دستخط ایرانی بودن برسم. موزیک هایی که این روزها گوش میکنید هم در همین سبک است؟ بله من موزیک های راک بلوز از گیتاریست هایی مثل اریک کلپتون، جف بک ، بیبی کینگ ، جیمی هنریکس را گوش میکنم. از موزیک های ایرانی هم گروه فولک داماهی را دوست دارم از گیتاریست های ایرانی هم آقای علی شکرانی را خیلی دوست دارم و جدیدا هم با هم دوست شده ایم و صحبت هایی زیادی داشته ایم و کمکم می کنند تا بتوانم در استایل های ایرانی هم قدم بگذارم .از آهنگسازهای مورد علاقه ام که از موزیسین های فیلم هستند آقای هانس زیمر هستند که خیلی کارهایشان را دنبال می کنم و دوست دارم . جف بک ، اریک جانسون و اریک کلپتون هم همیشه برایم مهم بوده اند. به جز نوازندگی چه فعالیت های دیگری دارید؟ بجز نوازندگی تنظیم کنندگی هم یا به صورت تکی یا به صورت تیمی با اشکان دباغ انجام می دهیم. در آموزشگاه موسیقی هترا تدریس می کنم ودر شرکت هامون تجارت (ایران گیتار) هم کار می کنم. شما به عنوان نوازنده به طور کلی چقدر از کیفیت اجراهای زنده در ایران راضی هستید؟ راجع به بند خودمان یعنی بند سیروان که صدابردارمان هم آقای علی ثامنی است ما نهایت تلاشمان را می کنیم تا اجرای خوبی داشته باشیم و خودمان هم لذت می بریم. یک سری مشکلات مخصوصا در شهرستان ها وجود دارد مثلا بک استیج خوبی ندارند صدابرداری مشکل دارد، نورپردازی مشکل دارد مثلا نور فالویینگ به خوبی هدایت نمی شود و غیره. در واقع آدم هایی که گوششان به ساز آشنا نیست کار را به دست گرفته اند که این باعث میشود کارها خراب شود . در بعضی موارد حراست برخورد خوبی با نوازنده ها ندارد در حالی که نوازنده ها هم خیلی زحمت می کشند و انرژی می گذارند . از نظر شما موسیقی حال حاضر کشور ما نسبت به استاندارهای جهانی در چه جایگاهی قرار دارد؟ از لحاظ کیفیت خیلی پیشرفت داشته است اما مسئله ای که وجود دارد اینست که شباهت زیاد شده است و آدم خیلی نمی تواند تشخیص بدهد که هر اثر متعلق به چه کسی است . مثلا من خودم دیده ام که موزیسین قطعه ای را ضبط می کند که خیلی خوب و متفاوت است و ریسک است اما آن را منتشر نمی کند و وقتی میپرسم که این کار خیلی خوب است چرا آن را منتشر نمی کنی می گوید مردم تمایل به شنیدن چنین کارهای متفاوتی ندارند . و این باعث شده است که ملودی ها تکراری ، شعرها تکراری و همه چیز تکراری بشود. بهتر است گاهی اوقات کارهای پاپیولار را کم کنیم مثلا در یک آلبوم دو یا سه قطعه را به کارهایی که پاپیولار نیستند اختصاص دهیم. خود شما تا به امروز چقدر به ایده آل هایی که در ذهن خود داشتید رسیده اید؟ تا حدودی رسیده ام اما ما مشکل امکانات داریم و بسیاری از چیزهایی که میبینیم و در ذهن خود داریم نمی توانیم پیاده کنیم ولی موزیک فصل ها برای من واقعا راضی کننده بود. حرف آخر: از سایت موسیقی ایده آل تشکر می کنم که از نوازنده ها و موسیقی حمایت میکند. پیگیری و اهمیت دادن به نوازنده ها خیلی خوب است چون نوازنده ها خیلی زحمت می کشند و هدف ما اینست که یک موسیقی استاندارد را به گوش مردم برسانیم . انتهای خبر/ منبع اختصاصی موسیقی ایده آل Leave a Reply Cancel Reply Your email address will not be published.CommentName* Email* Website