photo_2017-07-04_15-55-21

 

موسیقی ایده ال:زهره ابوالقاسم ـ امید صباغ نو یکی از شاعران خوش نام این روزها که ترانه هایش را بیشتر با صدای امیر عظیمی شنیده اید و چندین جلد کتاب شعر به نام های خود زنی، مهر آبان، تنها و … از انتشارات فصل پنجم و شانی را به چاب رسانده امروز به مناسبت روز قلم از قلمش می گوید:

قلم با برکتی دارید چه چیز باعث این ذوق و قریحه شده ؟

اینکه لطف و محبت شماست و واقعا خودم همچین حسی نمیکنم که با بارکت باشد  فقط میشود گفت شاید اینکه همیشه سعی کردم خودم باشم و حس خودم را بیان کنم از روی دست کسی عاشقی نکنم و تمام ضعف ها و ایرادهایی که میتوانم به عنوان یک شاعر داشته باشم ترجیح میدم نسخه ی اصلی خودم باشم تا اینکه نسخه ی بدلی شاعران.

رسالت قلم شما چیه ؟به هدفی که میخواستید توی این عرصه رسیدید ؟

رسالت خب مثل همه ی دوستانی که قلم به دست میگیرند رسالت ما ها این است که در درجه اول احساس خودمان را به آن آرامشی که میخواهیم برسانیم و بعد مخاطب با خواندن شعر ما یک آرامش نسبی بگیرد و یک حس خوب داشته باشد ولی طبیعی است که ما نمیتوانیم همه را راضی نگه داریم زیرا اول برای حس و دل خودمان مینویسیم . به هدفی که میخواستم برسم خب هنوز خیر به آن هدفی که میخواستم نرسیده ام زیرا هنوز ما ابتدای راه هستیم و با هدف خیلی فاصله داریم. سعی دارم که آن طور که لیاقت شعر و ادبیات است برایش از جان و دل مایه بگذارم طبیعتا هنوز شاگرد کوچکی هستم که تا آن روز خیلی فاصله دارم

روز قلم چکار میکنید ؟چه حسی دارید تو این روز که به نام قلم هست ؟

من فکر میکنم که روز قلم نیست ماه قلم است سال قلم است عمر قلم است .هر لحظه ای که ما قلم را به دست میگیریم و شروع میکنم ذهن خود را روی کاغذ جاری میکنیم و شعری سروده میشود آن روز برای ما روز قلم است .اینطور نیست که برای من یک روز به خصوص به نام قلم نامگذاری شود.اما اینکه یک روز خاص را به نام قلم نامگذاری کرده اند به احترامش خوشحال میشوم .به احترامی که به قلم گذاشته شده است .اما برای شخص خودم هر روز روز قلم است.

تا حالا شده قلمتون توقعی که ازش داشتید را برآورده نکند ؟

بله خب خیلی زیاد بعضی وقت ها است که حس یک چیز دیگر است و هر کاری هم که بکنیم قلم نمیتواند آن را بیان بکند و روی کاغذ جاری شود .خیلی این اتفاق می افتد.خیلی وقت ها پر از حرف هستیم ولی نمیتوانیم بنویسیم .این یک چیز طبیعی است .قلم و احساس باید با یکدیگر در رفاقت و آشتی باشند که بشود آن چیزی که در دل هست را به راحتی روی کاغد بیاوریم.

نگارش کتاب یا انتشار قطعه موسیقی ؟کدام را ترجیح میدهید ؟

من اول شعر گفتن را ترجیح میدهم. این شعر ها اگر جمع بشوند و یک کتاب هم بشوند چه بهتر و اگر به صورت یک قطعه موسیقی هم در بیایند و کار خوب از آن بیرون بیاید یعنی یک قطعه ی خوب ساخته شود و بایک صدای خوب شنیده شود خب صد درصد تاثیر گذاریش بیشتر خواهد بود .من ترجیحم بر این است که در وهله ی اول درست و خوب سروده شود و بعد اگر کتاب شدند و موسیقی از آن تولید شد چه بهتر که بیشتر و بهتر شنیده خواهد شد چون قطعه ی موسیقی تاثیر گذاری و شنیده شدنش خیلی خیلی بیشتر است از چاپ شدن و در اختیار مخاطب قرار گرفتن است. حداقل در کشور ما اینطور است.

چرا جدیدا در کانون ها و پاتوق های ادبی حضور کمرنگ تری دارید ؟

پاتوق ها و کانون های ادبی بیشتر به درد دوستانی میخورد که تازه شروع کرده اند همانطور که ما وقتی که تازه شروع کرده بودیم زیاد به این جلسات میرفتیم که هم یاد بگیریم و هم دوست داشتیم که زیاد تر شنیده شویم .الان به واسطه ی شغلم خیلی گرفتار شده ام و زمان کم می آورم .همین که واقعا احساس میکنم که جلسات و کانون اای ادبی آن چیزی را که دوست دارم به من نمیدهند یعنی آن حسی را که دوست دارم به من بدهند نمیدهند یا حداقل کمتر میدهند .بنا براین سعی میکنم دورتر باشم و بیشتر به مطالعه بپردازم.

چه چیزی باعث شده است که قلم قدرتمندی داشته باشید ؟

این نظر لطف شما است ولی خودم اینطور فکر نمیکنم یعنی خودم را شاگرد کوچک ادبیات میدانم و سعی میکنم که از این واژه ها دوری کنم از غرور دور باشم زیرا مطمئن هستم که هر کسی احساس کند که کارش خیلی خوب است از آن طرف بام می افتد و قلم با او قهر میکند و طبیعتا کاری که ارائه میدهد به دل مخاطب نخواهد نشست .

به نظر شما مطالعه چقدر میتواند قدرت قلم را بالا ببرد ؟

مطالعه ..مطالعه …مطالعه

من همیشه به دوستان جوان تر این توصیه را کرده ام که اتفاقا همین سوال به تازه قلم ها که چه نصیحتی میکنید میتواند جواب آن هم باشد چراکه واقعا مطالعه باعث میشود دامنه ی واژگانی ذهن نویسنده یا شاعر گسترده باشد و زمان شعر گفتن بهترین واژه در آن وزنی که شاعر دارد شعرش را میگوید قرار بگیرد و تاثیر گذاری بیشتری داشته باشد مطالعه ،دیدن فیلم،مطالعه ،مطالعه ،خیلی واقعا موثر است .بی اندازه موثر است و به دوستان جوانم توصیه میکنم بیشتر از اینکه به فکر سرودن و چاپ کتاب باشند سراغ مطالعه بروند عجله نکنند برای چاپ کردن مجموعه زیرا مطمئنم که چند سال بعد پشیمان خواهند شد و در آن زمان پشیمانی سودی نخواهد داشت.

 یک کتاب خوب معرفی کنید؟

کتاب خوب،بله حتما.کتاب خوب چند تا دارم و بی اندازه دوستشان میدارم در وهله ی اول کلیات سعدی .خیلی دوستش دارم و با آن خیلی خلوت میکنم .و مجموعه غزل های استاد حسین منزوی است و مجموعه ی غزل های گاهی دلم برای خودم تنگ میشود از استاد محمد علی بهمنی عزیز که من غزل نو را با گاهی دلم برای خودم تنگ میشود شروع کردم و قبل از آن زبان خیلی کلاسیکی داشتم و با غزل های استاد بهمنی خیلی راحت توانستم ارتباط برقرار کنم و وارد دنیای غزل نو  بشوم و خیلی از مجموعه هایی که دوستان جوان تر دارند منتشر میکنند و بی نهایت دوستشان دارم .منتها چون میترسم اسم ها یادم برود ترجیح میدهم اسم خاصی را بیان نکنم.

به نظرتون بهترین قلم قلم کدام نویسنده است ؟

اگر منظورتون شاعر ها باشد خب خیلی ها هستند .اما اگر منظورتان نویسنده باشد من قلم استاد محمود دولت آبادی راخیلی دوست دارم .از جوان تر ها قلم مصطفی مستور را خیلی دوست دادم قلم سید مهدی شجاعی را خیلی دوست دارم و خب خیلی های دیگر .

بدترین و بهترین بازخوردی که مردم نسبت به قلمتون داشتند را میتوانید بازگو کنید ؟

دیگر جواب این سوال علنی هست زیرا اگر به فضا های مجازی مراجعه بکنیم باز خورد ها را خواهیم دید .لطف مردم و مخاطبان همیشه شامل حال من بوده ولی خب درکنار این ممکنه از دید یک عده سروده های من خیلی ضعف داشته باشند که البته خب آن هایی که از لحاظ فنی ضعفی را بیان کنند به دیده ی منت میپذیرم ولی خب یک سری ها هم هستند که به هر دلیلی ممکن است با این سروده ها مشکل داشته باشند خب آن هم مسئله نظر شخصی شان است و مورد احترام است ‌. نمشود به کسی گفت شما اشتباه میکنید .ولی خب مهم این است که آن انرژی خوب را بگیرم که خداروشکر میگیرم و اگر دوستی نقد سازنده داشته باشد با کمال ادب و احترام میپذیرم و سعی میکنم جبران کنم و راهم را درست ادامه دهم

چه آرزویی برای قلمتون دارید ؟

آرزو های خوب آرزو دارم درست راهش را برود و به بیراهه نرود .دچار لغزش نشود تاثیری که باید را روی مخاطب بگذارد و بیشتر از خودم مخاطبم را راضی و آرام نگه دارم.

آیا برنامه ای برای نگارش کتاب جدید دارید ؟

من کتاب را خب بهش فکر نمیکنم .کتاب مجموعه ای از سروده ها است که یک جا جمع میشود و میشود یک کتاب یا یک مجموعه .فعلا نه اصلا مد نظرم نیست که بخواهم مجموعه ی جدیدی منتشر کنم چون سال گذشته مجموعه ی “تنها “را توسط نشر شانی چاپ کردیم که حالا حالا ها باید به دست مخاطب برسد و بازخورد آن را ببینیم.اما در زمینه ی قطعه ی موسیقی زیاد کار شده است .باز هم ترجیح میدهم که اسم نیاورم ولی خب زیاد کار شده است با دوستان مختلف که به مرور خواهید شنید .سعی کرده ام که از همین مجموعه هایی که چاپ شده یا در دست انتشار هستند در اختیار دوستان قرار دهم .بسیار کار های خوبی هستند که امیدوارم شما و مخاطب های عزیز هم وقتی میشنوید لذت ببرید.

کدام کتابتان را از همه بیشتر دوست دارید ؟

خیلی سوال سختی است ولی تا حدود زیادی “مهر آبان “را بیشتر دوست دارم و مجموعه غزل جدید “تنها “رو هم خیلی خیلی خیلی زیاد دوستش دارم .اون یکی مجموعه ها را هم بی نهایت دوست دارم ولی خب این ها را یک پله بالاتر ،شاید به دلیل حس خوبی که با شعر هاشون داشتم.

فکر کنید امروز ۱۴ تیر ۱۴۱۴ هجری شمسی است امید صباغ نو را در اون سال و اون روز چطور میبینید ؟

اگر تا آن روز زنده باشیم انشاالله،نمیتوانم بگویم چطور میبینم چون این مخاطب ها هستند که انتخاب میکنند که چه کسی را نگه دارند و چه کسی را حذف کنند و ازین قضیه هم نگذریم که کار خودمان هم موثر خواهد بود .ولی خب ما تنها کاری که میکنیم این است که سعی بکنیم کار درست انجام دهیم در زمان حال و راه را درست برویم و امیدوارم که اتفاق های خوب بیوفتد .هر چه خواست خدا باشد ما سعی و تلاشمان را میکنیم ،با توکل به خود او جلو میرویم . انشالله هر اتفاقی که قرار است بیوفتد امیدوارم خیر باشد

و کلام آخر…

برای کشورم ارامش را آرزو میکنم و روزهایی خالی از جنگ روزهایی پر از عشق و خنده و دوست داشتن آرزو دارم واقعا این ها را میگویم این شعار نیست .هر شب قبل از خواب برای مردمم و برای کشورم این ارزو را دارم که کشورم دور باشد از حوادث طبیعی دور باشد از حوادث اجتماعی بد مثل جنگ و دوست دارم که مردمم را آرام ببینم .امیدوارم که دور باشیم از این غرور های عجیب و غریب ،از حسادت دور باشیم .کار خودمون رو سهی کنیم درست انجام بدهیم و مطمئن باشیم که تاریخ بهترین قاضی خواهد بود و سره را از ناسره جدا خواهد کرد .برای شما هم ارزوی موفقیت دارم ممنون هستم از اینکه لطف کردید و تریبون خودتون را در اختیار من گذاشتید .

 

یا عشق

آفتاب از کجا درآمده است، این که حوّا هوای آدم کرد؟

با وجودت اتاق سرد و عبوس، کمی از سردیِ خودش کم کرد

 

لحظه‌های نبودنت به خدا در خودم بار‌ها شکسته شدم

تا به کِی توی خواب بایستی حضرت ماه را مجسّم کرد؟

 

عشق یک هدیه ی خدادادیست، من کجا و حضور ماه کجا؟

کاش می‌شد برای ماه دلت، جای شایسته‌ای فراهم کرد

 

دلِ من مثل سیر و سرکه شدست، نکند از کنار من بروی؟

کاش می‌شد که در کنار تو باز چایِ پر رنگِ عاشقی دم کرد

 

بعدِ تو سهم سالنامه‌ی من، روز و شب اشکِ شعر خواهد شد

فصلِ پنجم تویی؛ یقین دارم می‌شود رفع غصّه و غم کرد

 

قول دادی به حرمت دلمان زود برگردی وُ من این دفعه

قلب خود را به جای فرش حریر، پیش پای تو پهن خواهم کرد

 

امید صباغ نو

انتهای خبر-منبع: موسیقی ایده ال

 تنظیم و ویرایش: مائده ابوالقاسم

Leave a Reply

Your email address will not be published.