موسیقی ایده آل – پریسا زرگری : کیان دارات نوازنده ، آهنگساز و ترانه سرا متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۴ در گرگان است اما اصالاتا جنوبی است. لیسانس میکروبیولوژی دارد. تا کنون با خوانندگان بسیاری همکاری داشته است و در حال حاضر رهبر ارکستر سامان جلیلی می باشد. در ادامه می توانید مصاحبه ی موسیقی ایده آل با کیان دارت را بخوانید.

  • چگونه وارد عرصه ی کار حرفه ای شدید؟

من یک برادر به نام کیوان دارم که متولد ۵۷ است و آهنگساز و تنظیم کننده است، برادرم از خیلی سالهای پیش فعالیت موسیقی داشت و آهنگسازی و تنظیم می کرد، من اولین سازی که ۱۶ سال پیش شروع به یادگیری آن کردم سه تار بود ، همان موقع که تقریبا چهار یا پنج سال از سه تار زدنم گذشته بود در کارهای برادرم ساز میزدم یعنی در کارهایی که برادرم حاضر می کرد مثلا کارهایی که خودش خوانده بود و کارهای فیوژن بودند که خیلی از آنها را منتشر نکرده است و یک سری کارها مثل تیزر و یا موسیقی فیلم وغیره که موزیکشان را میساخت، من در آنها ساز میزدم. از آنجا بود که ساز زدن استودیویی من آغاز شد اما اینکه چطوری وارد مارکت موزیک شدم ، برادرم یک دوستی به نام علی چراغعلی داشت که تهیه کننده و کنسرت گزار هستند و اکثر موزیسین ها ایشان را می شناسند، ایشان مدیر برنامه ی محسن یگانه و آریان و خیلی های دیگر هم بودند و چندین سال پیش کارهای سامان جلیلی را هم به عهده گرفته بودند. در آن زمان سامان هنوز آلبومش را منتشر نکرده بود فکر میکنم برمیگردد به پنج سال پیش. یک روز بعد از چند سال (بعد از ۷-۸ سال) اتفاقی ایشان را دیدم که داشتند برای تمرین سامان میرفتند با هم صحبت کردیم من از ایشان خواستم و ایشان هم قبول کردند و من که سازم هم همراهم بود با ایشان رفتم سر تمرین سامان که در آن زمان رهبر ارکسترش امیرحسین اویسی بود، بند سامان سولیست نداشت و سولیست میخواست همین باعث شد که من با سامان آشنا شدم و قرار شد که در گروهش ساز بزنم و تمریناتش را آغاز کردم. و بازهم نقطه ی عطف کار من برای ورود به مارکت آنجایی بود که با سامان نزد حامد برادران رفتیم برای اینکه روی اولین کار سامان ساز بگیریم، میخواستیم برای کار «بازیچه» عود ضبط کنیم، آن کار را که زدیم آشنایی من با حامد شروع شد که این آشنایی خیلی صمیمی و طولانی شد و هنوزهم همانطور است و چون حامد برادران خیلی در مارکت پرکار بود باعث شد که من هم پرکار شوم یعنی نقطه ی عطف ورود من به مارکت میشود گفت: علی چراغعلی، سامان جلیلی و حامد برادران بوده اند که سامان و حامد دوستان صمیمی من هستند و برایم مانند برادر می مانند. بعد از آن هم همینطور تصاعدی کارها بالا رفت و دلیل اصلی آن هم این بود که من سازهای زیادی میزدم، من ۱۶ تا ۱۷ ساز را در یک استودیو میزنم مثل تار، سه تار ، عود، باغلاما، باغلاما الکتریک ، بوزوکی ، بوزوکی عربی ، بوزوکی یونانی، بانجو، ماندولین ، گیتار اسپانیش ، آکوستیک ، الکتریک ، بالالایکا و یک سری سازهای دیگر ، چون تعداد سازهایی که میزدم زیاد بود و تنوع سازهایی که در کارهای حامد میخواستیم بگیریم خیلی زیاد بود و خیلی هم پر کار بود، از این لحاظ خوب بود بخاطر همین خیلی با هم کار کردیم یعنی در واقع کارهای حامد باعث شد که من خیلی در مارکت دیده شوم و ورود پیدا کنم .

  • همانطور که گفتید سازهای زیادی میزنید، ساز تخصصیتان کدام است و چرا اینقدر تنوع در سازهایتان دارید؟

من ساز تخصصی ام سه تار است از ۱۶ سال پیش آن را آغاز کردم، ردیف های موسیقی ایرانی را زدم، ردیف های آوازی را حفظ کردم و کلا تلاش و تمرینم روزی ۱۲-۱۳ ساعت موسیقی کلاسیک ایرانی محض بود بعد از اینکه سه سال سه تار زدم بعد گیتار را آغاز کردم، در واقع ساز دومی که دستم گرفتم گیتاربود ولی همچنان موسیقی کلاسیک ایرانی موسیقی مهمی بود که در ذهنم بود. گیتار و سه تار زدم و در کنارشان سازهایی مثل تار و عود زدم و بعد همینطور تعداد سازهایی را که میزدم بیشتر شد، چون عاشق ساز هستم و تمام تلاشم را برای یادگیری می کنم، مثلا صدای باغلاما، بوزوکی و بقیه ی سازها را دوست دارم و به نظر من هر آدم در هر سنی و هر سطحی واقعا نیازمند این است که یاد بگیرد و لحظه ای که فکر کند همه چیز را بلد است آن روز، روز سقوطش است. من عاشق یاد گرفتن هستم و از یاد گرفتن سیر نمی شوم و از الان تا آخر عمرم کلی سازهای دیگر هست که دوست دارم یاد بگیرم، مثلا یکی از سازهایی که دوست دارم یاد بگیرم و کم کم تلاش میکنم که آن را تمرین کنم کلارینت است، گیتار بیس را هم به زودی می خواهم آغاز کنم، سازهای دیگری مثل چلو(ویلنسل) و پیانو را هم دوست دارم یاد بگیرم. هیچ چیز به اندازه ی یاد گرفتن حالم را خوب نمی کند و ساز بینظیرترین چیزی است که می توانم یاد بگیرم، همانطور که مثلا گیتار به من آرامش می دهد از یک جنبه ی دیگر سه تار هم همینکار را می کند و بوزوکی ،عود و بقیه ی سازها هم به همین شکل و همینطور که تعداد این سازها را اضافه می کنم احساس می کنم که هر کدام از آنها متعلق به یک بخشی از وجودم است و یک بخشی از روحم را آرام میکند که با یک ساز دیگر نمی شود این کار را کرد، مثل این است که یک جمع دوستانه ی فوق العاده داشته باشی که هر کدام از آنها در یک شرایط خاصی آرامت می کنند حالا اگر این تعداد ده تا یا دوازده تا باشد تو دارای یک گنجینه ای از موجوداتی هستی که می توانند در شرایط مختلف تورا آرام کنند و برایت لذت بخش و فوق العاده باشند سازها برای من اینگونه اند و اصلا از یاد گرفتنشان سیر نمی شوم. در واقع سازهای تخصصی ام از سه تار شروع شد بعد گیتار به آن اضافه شد و بعد سازهای دیگر که دوست داشتم تستشان کنم و همیشه هم دوست داشتم در آنها عالی باشم و دوست نداشتم مثلا فقط دستی به بوزوکی بزنم دوست داشتم واقعا بوزوکی بزنم طوری که بتوانم در استودیو رکورد بزنم و حالا به آن چیزی که می خواستم تا حدی رسیده ام و خیلی چیزها هم می خواهم که در ذهنم است و برایشان نقشه دارم که به آنها هم برسم.

  • کمی از فعالیت های این روزهایتان و برنامه های آینده تان توضیح دهید.

نوازندگی در استودیو بخش عمده ی فعالیتم است و به نوازندگی در استودیو علاقه ی بیشتری دارم و نوازندگی زنده و در کنسرت را زیاد دوست ندارم چون کلا آنطور که می خواهی نیست ، نوازندگی زنده را فقط به خاطر انرژی که مردم به آدم میدهند دوست دارم. البته از دید مردم نوازنده ی استودیویی خیلی شناخته شده نیست البته جدیدا به خاطر نوع تبلیغات و شبکه های اجتماعی مردم بیشتر نوازنده ها و آهنگسازها را می شناسند ولی من خودم بیشتر علاقه ام استودیو و رکورد است چون به نظرم خیلی بی نظیر است.

این روزها هر روز یک تعداد ضبط دارم که میزنم و کسانی که برایشان رکورد میکنم تا جایی که مارکت جا دارد و با هرکسی که بتوانم و بخواهد کار می کنم در آلبوم ها و تک ترک هایشان، و کلا با خواننده های مختلف کار می کنم. همچنین در مارکت یک سری کشورهای دیگر، مثل ترکیه و یک سری کشورهای عرب و غیره که دارم وارد مارکت آنها هم می شوم که هنوز استارت نخورده است ولی در حال استارت خوردن است.

اگر بگویم با کدام خواننده ها میخواهم به صورت زنده کار کنم : رهبری ارکستر سامان جلیلی را دارم. شهاب مظفری و امیر عباس گلاب که جفتشان جزو دوستان خیلی خیلی نزدیک و صمیمی من هستند، اگر بخواهم در بندی ساز بزنم با این دو خواننده و سامان است. احتمال دارد با عماد طالب زاده و سینا شعبانخانی هم که جزو دوستانم هستند در کنسرت هایشان همکاری کنم.

در حال آماده کردن موزیک های خودم هم هستم که آنها را تمام کنم و ویدئویشان را آماده کنم ، برایشان مجوز بگیرم و از مسیر قانونی و مجوز دار ارشادی پیش بروم و کارها را منتشر کنم چون اصلا زمانی که من وارد مارکت موزیک شدم که برمی گردد به زمانی که با حامد برادران آشنا شدم قصد داشتم به عنوان خواننده وارد کار شوم و در همان اولین جلسه آشنایی ام با حامد ابتدا کارهای خودم را برایش اجرا کردم یعنی ۱۰-۱۲ کار که ترانه ها و آهنگسازیشان برای خودم بود اجرا کردم. چون من در این سالها برای خودم خیلی کار ساخته بودم. و قرار شد که کارها را تنظیم کنیم و از همان اول من با عنوان خواننده وارد مارکت موسیقی شوم و بحث نوازندگیم هم سرجای خودش باشد اما اوضاع طوری پیش رفت که من آنقدر درگیر نوازندگی شدم و خداروشکر آنقدر کارم در بحث نوازندگی پیش رفت که درواقع خودم از خوانندگی غافل شدم اما یکی از مهمترین کارهایی که این روزها انجام میدهم آماده کردن ترکهای خودم است که می خواهم زودتر آنها را منتشر کنم .

  • چطور شد که رهبر ارکستر سامان جلیلی شدید؟

همانطور که گفتم از طریق علی چراغعلی با سامان آشنا شدم و خیلی با هم صمیمی شدیم ، خیلی با هم بودیم و در واقع یک مدتی با هم زندگی می کردیم اینکه چطور شد من رهبر ارکستر سامان شدم : من و حامد برادران دوستان خیلی صمیمی بودیم و هستیم به طوری که بیشتر از یک سال و نیم با هم زندگی کردیم و هم خانه بودیم با هم کار می کردیم و کارهایمان به هم گره خورده بود و بخاطر اینکه با هم کار می کردیم اینقدر در مارکت پر کار شدیم. چون حامد یک تنظیم کننده است، درواقع کارمان شبیه هم است، من میگویم اجرای زنده را زیاد دوست ندارم یکی از دلایلش این است که لایو زدن خیلی زمان میبرد و اگر نوازنده ی رکوردی باشی ممکن است از لحاظ زمانی خیلی بهت ضربه بزند یعنی به ضبط هایت نرسی، تنظیم کننده ها هم اینگونه اند یعنی زمانی که شروع به تنظیم سر کار خودشان و در خانه ی خودشان می کنند توجیه مالیش خیلی برایشان بهتر است تا اینکه مدام در حال رفتن به جاهای مختلف و کنسرت دادن باشند. از زمانی که کلا قرار شد حامد به کارهای خودش برسد و بند سامان را به دست نگیرد، سامان از من خواست که رهبری بند را به عهده بگیرم و از نظر خودم اساس ماجرا هیچ فرقی نکرده از لحاظ اینکه اسم رهبر را روی چه کسی بگذاریم و من اصلا از این دید به قضیه نگاه نمی کنم، ما چند تا دوست هستیم که دور هم جمع بودیم داریم با سامان ساز میزنیم ، حالا اینکه من ایده ام چه باشد، من خودم خیلی از این دید به قضیه نگاه نمی کنم زمانی که حامد بود و با هم بودیم این کار را با هم انجام می دادیم و همه ی بچه ها با یکدیگر انجام می دادیم درواقع حامد رهبری می کرد اما حالا حامد به دلیل کارها و مشغله ی زیادش در آن زمان به کارهای خودش ادامه داد و بچه ها از من خواستند که این کار را برعهده بگیرم و من هم که از همان موقع در ارکستر بودم قبول کردم و کار کلا به این شکل پیش رفت.

photo_2016-07-31_14-19-32

  • تا به حال در چه سبک هایی کار کرده اید و سبک مورد علاقه ی خودتان که دوست دارید بیشتر در آن سبک کار کنید چیست؟

من موسیقی تخصصی که خیلی عاشقش هستم و در درجه اول در این ۱۶ سال همیشه خیلی تخصصی کار کرده ام موسیقی کلاسیک ایرانی (موسیقی دستگاهی ایرانی) است، یعنی ردیف نوازی. درواقع از دید مردم و به بیان مردم موسیقی حرفه ای سنتی ایرانی. عاشق این سبک هستم و خواننده ی مورد علاقه ام محمدرضا شجریان است . موسیقی سنتی ایرانی خیلی گوش می دهم. همانطور که گفتم ساز تخصصی ام که از ابتدا شروع به نواختن آن کردم و بیشترین تسلطی که در بین این ۱۵ تا ۱۶ سازی که میزنم دارم سه تار است بعد عود ، تار، گیتار و بقیه ی سازها ولی موسیقی که خیلی به آن علاقه دارم موسیقی کلاسیک ایرانی است که فعالیت هایم را در این لاین از چندین ماه دیگر با یک آلبوم فیوژن یعنی آلبوم تلفیقی موسیقی سنتی و موسیقی جهانی ادامه می دهم که البته خواننده اش من نیستم و خواننده ی کلاسیک ایرانی است. این موسیقی خیلی بهم آرامش می دهد اما موسیقی که خیلی به آن علاقه دارم بجز موسیقی ایرانی موسیقی «فانک» است، من فانک استایل را خیلی دوست دارم مثلا عاشق کارهای «برونو مارس» هستم. همچنین به موسیقی «جز» هم به شدت علاقمند هستم. اینها موسیقی مورد علاقه ام هستند اما اینکه خودم چه سبکی را به عنوان خواننده می خواهم کار کنم دلایل مختلفی دارد مثلا شرایط مارکت، شرایط روحی مردم، شرایط سلیقه ای مردم ایران و خیلی چیزهای دیگر که باعث می شود من پاپ کار کنم یعنی وکال پاپ داشته باشم ضمن اینکه خواننده ی پاپ هستم اما در استایل های دیگر هم می توانم کار کنم اما به احتمال خیلی قوی کارهایی که با صدای خودم منتشر خواهد شد کارهای پاپ است که دید خودم در کار است، اما کارهایی هستند که پاپ اند. خیلی دوست دارم در سبک فانک هم بخوانم اما فعلا ترجیح میدهم که این کار را نکنم شاید هم بکنم فعلا نمی دانم.

  • علاوه بر نوازندگی ، آهنگساز و ترانه سرا هم هستید کدامیک از این ها برایتان جدی تر است؟

بله من ساز میزنم، ترانه می نویسم ،آهنگساز هم هستم. الان روند کاریم طوری پیش رفته که همه من را به عنوان یک نوازنده ی حرفه ای و استودیویی می شناسند و من خودم هم عاشق نوازندگی در استودیو ام دلیلش هم اینست که خیلی تاثیرگذاری روی یک کار با دستان خودت و ذهن خودت ایجاد می کنی و لذت می بری یعنی یک کاری را که به دستت می رسد، با سازت روی آن خیلی تاثیر می گذاری. همه ی شرایط در استودیو کامل و همانطور که دوست داری است، صداها وهمه چیز را به میل خودت تنظیم می کنی و روی کار میزنی. در واقع منظورم از تنظیم، از لحاظ صدایی است نه تنظیم یک قطعه، که البته بعضی اوقات نوع نوازندگی به شکلی است که یک قطعه را با گیتار تنظیم می کنی . در حال حاضر نوازندگیم از دید دیگران مهمترین بخش است ولی چیزی که از این به بعد خیلی جدی تر دنبال می کنم نه نوازندگی است نه ترانه سرا بودن نه آهنگسازی، البته اینها هستند نه اینکه نباشند اما چیزی که خیلی جدی تر می خواهم به آن بپردازم خوانندگی است بخاطر اینکه اصلا از ابتدا من به عنوان خواننده میخواستم وارد موزیک شوم اما چون خوب ساز میزدم و حرفه ای بودم به آن سمت کشیده شدم ، دلایل دیگرش هم روابط، نوع کارها و خیلی چیزهای دیگر بود. روی ترانه قاعدتا کمتر مانور می دهم چون زمان زیادی می برد و من از قدیم شعر کلاسیک می نوشتم و قالبی که خیلی به آن علاقه داشتم در دوره ی دانشگاه غزل بود و غزل (شعر کلاسیک) خیلی می نوشتم، ترانه مینوشتمو ترانه موزیک هایم را می نوشتم همانطور که موزیکم را می ساختم. آهنگسازی و نوازندگی به اضافه ی خوانندگی مهمترین کارهایی است که از این به بعد انجام می دهم، ترانه هم می نویسم اما خیلی بیشتر ترانه می گیرم بخاطر اینکه دوستانی که دوروبرم هستند واقعا ترانه سراهای فوق العاده ای هستند بخاطر همین از آنها کار می گیرم.

  • در سالهای اخیر خیلی دیده میشود که نوازنده ها، آهنگسازها و تنظیم کننده ها به سمت خوانندگی می روند نظرتان در این مورد چیست؟

این سوال را همیشه میپرسند و مثلا می گویند که موزیسین ها موضع می گیرند، من خودم ندیدم که موزیسین ها موضع بگیرند یعنی موزیسین ها در موزیک حرفه ای انقدر تعدادشان در کشور کم است و در هر کشوری هم همینطور است که همه با هم دوست هستند اگر تعداد نوازنده ها را در هر سازی جمع بزنیم خیلی کم است، سازهایی که رکورد میشود مثل ویلن ، گیتار، بوزوکی، باغلاما، الکتریک و سازهای بادی کسانی که رکورد میکنند شاید در ایران زیر ۱۲-۱۰ نفر باشند. نوازنده ها، یک تعداد تنظیم کننده های حرفه ای، آهنگسازهای حرفه ای و ترانه سراهای حرفه ای حتی به اضافه ی خواننده ها، اگر همه ی اینها را با هم جمع ببندیم، یعنی مارکت موزیک ایران که به صورت حرفه ای کار می کنند فکر نمیکنم بیشتر از پنجاه یا شصت نفر بشوند و همه همدیگر را میشناسند و هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند چون به توانایی های یکدیگر ایمان دارند و توانایی های یکدیگر را می بینند و هرکدامشان یکی از این ها هستند و توانایی خواندن دارند ولی اینکه چه کسی میخواند و چه کسی نمی خواند اولا بستگی به تصمیمش دارد و به نظر من اعتقادات یا نظرات هرکسی خیلی محترم است و شما نمیتوانید پیش بینی کنید که چه کسی با چه صدایی و چه حد از توانایی میتواند کارش بگیرد و به عنوان خواننده معروف بشود، اصلا نمیشود مشخص کرد چون اگر هرکسی از توانایی هایش درست استفاده کند معروف می شود به همین راحتی. به نظر من موزیسینی که میخواهد خواننده شود خودش میداند ، باید در استایلی که می خواهد کار کند حالا هر استایلی که هست حداقل از نظر خودش یا اطرافیانش واقعا خوب باشد و خوب بخواند ولی اینکه مردم نظرشان چیست!؟ مردم خیلی وقتها موضع می گیرند و اینکه فکر می کنند یک نفراگر نوازنده است باید تا آخر عمرش نوازنده بماند و کار دیگری انجام ندهد، اینها هیچ ارتباطی به هم ندارد انسان آزاد زاده می شود و هر کاری که دوست دارد میتواند انجام دهد. یک نوازنده اگر بخواند، مردم اصولا موضع میگیرند، مخصوصا اگر آن نوازنده نوازنده ای باشد که کارهای یک خواننده ای را انجام میدهد، هواداران آن خواننده یا اصلا مردم عادی که حتی هوادار کسی هم نباشند به او خرده می گیرند دلیلش هم این است که اصلا نمی دانند این شخص خواننده است یا خواننده نیست و فقط نظرات سلیقه ایشان را می گویند، خیلی از موزیسین هایی که الان در مارکت فعالیت می کنند خواننده های حرفه ای هستند و خیلی خوب می خوانند و شاید اصلا مثل من می خواستند به عنوان خواننده وارد مارکت بشوند، مثلا یکی از کسانی که من می شناسم که او هم می خواسته به عنوان خواننده وارد مارکت شود و واقعا خواننده باشد حامد برادران است، او هم یک خواننده ی فوق العاده است و میخواسته به عنوان خواننده وارد کار شود ولی شرایط کاری طوری بود که به این شکل پیش رفت و انقدر درگیر تنظیم شد که خوانندگی اش به آینده موکول شد که امیدوارم زودتر کارهایش منتشر شود. من هم نظرم این است و سالها دوست داشتم بخوانم و سالها روی خواندنم تمرین کرده ام.

  • شما با خواننده های زیادی کار کرده اید خودتان کدام یک از کارهایتان را بیشتر دوست دارید؟

من تمام سازهایی را که میزنم دوست دارم و عاشقشان هستم مثلا خیلی از کارهایی را که خودم سازهایشان را زده ام گوش می کنم، لذت میبرم که سازهایشان را زده ام، خیلی وقت ها گوش می کنم بخاطر اینکه ببینم چه کار بهتری میشد در آن کار انجام داد که انجام ندادم یا در آن زمان تجربه اش را نداشته ام، گاهی اوقات هم گوش می کنم و فقط از موزیک لذت می برم. اینکه چه کارهایی را دوست داشتم که در آنها ساز زدم صرفا نه فقط ساز یعنی موزیکش را هم خیلی دوست داشته ام، یک تعداد کارهای سامان بوده که خیلی آنها را دوست دارم، کارهای شهاب مظفری که اخیرا هم تعدادی از آنها منتشر شد را، خیلی دوست داشتم که در آنها ساز زدم مثلا «لعنتی ترین حوالی» ، کار امیر عباس گلاب مثلا «عشق تو» که خیلی دوست داشتم، کار شهاب رمضان که برای تیتراژ برنامه ی شهر باران در ماه رمضان با تنظیم حامد برادران پخش شد را دوست دارم، کارهای سینا شعبانخانی و یک سری کارهای میثم ابراهیمی و پازل باند را که زدم دوست داشتم و تعدادی کارهای دیگر که الان حضور ذهن ندارم همه ی آنها را نام ببرم چون خوشبختانه تعداد کارهایی که در آنها ساز زدم خیلی خیلی زیاد بوده و واقعا حضور ذهن ندارم که کدام کار را بیشتر دوست دارم.

  • از نظر شما موسیقی پاپ کشور ما نسبت به استانداردهای جهانی در چه جایگاهی قرار دارد؟

سوال پیچیده و سختی است چون به خیلی آیتم ها بستگی دارد. خیلی چیزها را باید در نظر بگیریم که شاید از نظر خیلی ها بی ربط باشد مثلا اقتصاد، اقتصاد ما یک اقتصاد مریض است و چون اقتصادمان مریض است مارکتمان هم یک مارکت مریض می شود که از لحاظ مالی و رفتار حرفه ای نمی تواند به اندازه ی استانداردهای جهانی حرفه ای باشد چون پول در آن به صورت حرفه ای نمی چرخد و درآمد ها در آن به صورت حرفه ای جهانی نیست و خیلی دلایل دیگر که نمی شود به موزیک خرده گرفت و دلایل در محیطی که در آن زندگی می کنیم به این شکل وجود دارد و در واقع کامل و عالی نیست اما همین قدر بگویم که موزیک ما خیلی رو به پیشرفت است، تنظیم ها ترانه ها نوازندگی ها و حتی خوانندگی ها روز به روز دارد بهتر می شود. خواننده هایی که در نسل جدید وارد موسیقی می شوند مثلا سامان جلیلی، شهاب مظفری، امیر عباس گلاب، اشوان، سینا شعبانخانی، اینها خواننده هایی هستند که برعکس خواننده های نسل قبل که خواننده های لایو ضعیفی بودند این خواننده ها بسیار قوی اند یعنی همانطور که شما صدای ضبط شده ی آنها را در یک آهنگ می شنوید موقعی که زنده برایتان می خوانند دو برابر لذت می برید انقدر که خوب می خوانند. این ضعف در لایو خواندن یکی از ضعف های خواننده های برند نسل قبلمان بود. خواننده های نسل قبل یعنی نسلی که درواقع الان هم هستند همه ی شان خواننده های خوبی روی استیج نیستند و خیلی ها این را می دانند و مردم هم این را می دانند و چیزی نیست که بخواهیم آن را پنهان کنیم یا اینکه بخواهیم با قصد وغرض این حرف را بزنیم، اصلا به هیچ وجه اینطور نیست، ولی خب یکی از دلایلی که موسیقی ما دارد رو به جلو پیش میرود در بخش وکال است، خواننده هایی که من می بینم در این نسل می آیند همه خواننده های خوبی اند و خواننده هایی که معروف می شوند خواننده هایی هستن که خوب می خوانند و قشنگ مشخص است که روی استیج هم عالی هستند و در نسل قبل هم خیلی ها را داریم که فوق العاده می خوانند اما خب خواننده هایی را هم داشتیم که خوب نمی خواندند اما در نسل جدید من می بینم، هرکسی که بالا می آید واقعا خوب می خواند و نمونه هایش را هم برایتان مثال زدم که درواقع دارند کنسرتی می شوند و معروف می شوند.

موزیک ما در بخش تنظیم خیلی پیشرفت کرده خیلی عالی شده ، من که خیلی دیدم نسبت به آن خوب است چون بچه ها روز به روز دارند قوی تر می شوند و کارها پیشرفت می کند و تنظیم ها بهتر می شود چون ارتباط های جهانی بخاطر اینترنت و شبکه های اجتماعی بیشتر شده و چون از یکدیگر از همه جای دنیا خبر دارند، این اطلاعات بین همه انتشار می یابد بخاطر همین زود پیشرفت ایجاد می شود. الان موسیقی در کشور ما خیلی رو به پیشرفت است و هر روز از روز قبل بهتر می شود اما تا استانداردهای جهانی قاعدتا فاصله داریم. یک بخشش هم مربوط به آموزش است، واقعا هیچ جایی وجود ندارد که مثلا الان من کیان دارت در ایران بروم که مثلا یک سری کلاس یا اطلاعاتی بگیرم که اطلاعات روز موزیک دنیا است حالا چه از لحاظ سخت افزاری و چه از لحاظ آموزشی ساز، صدابرداری و خیلی جهات دیگر، ما این اطلاعات را نداریم که هر کسی به عنوان هنرجو این اطلاعات را بگیرد، چون ما هرچقدر هم که قوی باشیم همه ی آدم ها در یک جایگاهی شاگردیم، من خودم شاگردم. نه اینکه کسی وجود نداشته باشد که به شما ساز یاد بدهد یا اینکه مثلا کسی نباشد که شما از او چیزی یاد بگیرید، نه، خیلی پیشکسوتان همین الان در کشورمان وجود دارند که فوق العاده اند مثل استاد «فیروز ویسانلو» که می شود شاگردی ایشان را کرد و من آرزو دارم شاگردیشان را بکنم اما از این لحاظ نمیگویم چون شما کلمه ی استاندارد جهانی را به کار می برید جایی نیست که ما طبق استانداردهای جهانی خیلی اطلاعات را داشته باشیم ، برایتان یک مثال میزنم مثلا یک میز فوق العاده ی صدابرداری از یک کشوری مثلا آلمان به اینجا می آورند و هیچکس بلد نیست حتی ده درصد از آن استفاده کند این بخاطر این است که آن شرایطی که برای یادگیری باید وجود داشته باشد یعنی آموزش به روز و خیلی حرفه ای اینجا وجود ندارد و یک نفر اگر بخواهد یاد بگیرد باید از ایران خارج شود و آموزش ببیند. تا به استانداردهای جهانی برسیم از خیلی لحاظ ها فاصله داریم و یک مقوله ای که به نظرم باید در استاندارد جهانی به آن نزدیک شویم مقوله ی میکس و مسترینگ است که خیلی بحث مفصلی است. کلا در مورد همه چیز من خیلی مثبت نگاه میکنم و همه چیز در مورد موزیک در ایران کلا رو به پیشرفت است و واقعا با اینکه بچه ها خیلی معلم های خوبی نداشته اند، اکثرا خودجوش بوده اند و با تلاش زیاد و استعداد بالا به اینجا رسیده اند ولی فوق العاده دارند کار می کنند و من عاشق تک تک بچه های موزیک هستم.

photo_2016-07-31_14-19-39

  • تا به امروز در فعالیت حرفه ایتان تا چه حد به ایده آل هایی که در ذهنتان داشته اید رسیده اید؟

من ایده آلم این است که اگر می خواهم رکورد بزنم برای یک خواننده ی جهانی رکورد بزنم مثلا اگر می خواهم گیتار رکورد کنم برای یک خواننده ای که در دنیا مشهور است باشد. اگر رکورد ساز باشد یا در نوازندگی یا اگر در بند باشد دوست دارم در معروف ترین بندهای دنیا ساز بزنم و اگر به عنوان خواننده هم باشم دوست دارم یک روز جهانی شوم و به این فکر میکنم که اول در مملکت خودم کار کنم، فارسی بخوانم ولی یک روزی مسلما انگلیسی می خوانم و از زبانی استفاده می کنم که همه ی دنیا بشنوند تا صدایم به گوش همه ی مردم دنیا برسد.

اینکه چقدر خودم از چیزی که هستم راضی ام اینکه پیشرفت کرده ام و به این درجه رسیده ام که مثلا رکورد درصد بالایی از خوانندگان را در ایران میزنم، خب این دوستداشتنی است و از این موضوع خوشحالم ولی انتظارم از خودم خیلی خیلی بیشتر از این است و هنوز کار خاصی در دنیای موزیک انجام نداده ام، من فکرم جهانی شدن است و اینکه در دنیا برند شوم نه فقط در ایران، حالا در نوازندگی یا هر بخش دیگری از موزیک که تخصصم است.

 

photo_2016-07-31_14-19-25

انتهای خبر / منبع اختصاصی موسیقی ایده ال

 

One Response

Leave a Reply

Your email address will not be published.