موسیقی ایده آل – ملیکا مهدوی : عوامل بسیارى در موفقیت یک قطعه موسیقى دخیل هستند و بدون شک شعر و ترانه اثر، نقشى اساسى در تأثیر گذارى آن قطعه دارد و اگر شعرى فاخر، با رعایت قوانین عروضى، داراى مضامین عینى و متناسب با نیاز مخاطب و در عین حال متناسب با صداى خواننده و سبک موسیقى او انتخاب شود، احتمال موفقیت کار چند برابر خواهد شد؛ دقیقا مانند اتفاقى که براى آلبوم پر طرفدار ماه و ماهى رخ داد. علیرضا بدیع شاعر و ترانه سراى توانا و خوش ذوق خطه نیشابور، که تا کنون ۶ کتاب از مجموعه اشعار خود را منتشر کرده است، ترانه سرایى همه قطعات این آلبوم را برعهده داشت و در سال ٩۴ با انتشار آلبوم ماه و ماهى بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. او مخاطب را بلد است و سلیقه مخاطب را به خوبى میشناسد؛ چرا که ترانه هاى دلى مى سراید و از زبان دل سخن مى گوید و "هر سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند." یکى از دلایلى که آلبوم ماه و ماهى خوش درخشید و به دل نشست، ترانه هاى دلى آن است.

در آغازین روزهاى سال و به مناسبت زادروز این هنرمند با استعداد، گفتگوى مفصلى با وى انجام دادیم که خواندنش خالى از لطف نیست:
 
١- چه زمانى به شاعرى و ترانه سرایى علاقه مند شدید و وارد دنیاى شعر و ترانه شدید؟
 
شعر از دوران دبستان با من بود و اولین چیزى که در کتاب هاى درسى مرا جذب میکرد، شعرهاى کتاب فارسى بود. هنگامى که دوم راهنمایى بودم، یکبار موضوع انشا را به صورت شعر و در قالب یک مثنوى ٧،٨  بیتى نوشتم و بیشتر جنبه شوخى و خنده با همکلاسى هایم داشت که تشویق معلم، همکلاسى ها و مادرم را در پى داشت و بعد از آن انگیزه ام بیشتر شد تا جاییکه هر دو سه شب یکبار خودم را مکلف می کردم که راجع به موضوع خاصى شعر بگویم که همیشه با تشویق و اشک شوق مادرم همراه میشد و باعث شد که من شعر را جدى بگیرم. از همان دوران کودکى به مطالعه کتاب و رمان علاقه زیادى داشتم و سیر مطالعاتى من با ژول ورن و داستان هاى خیالى شروع شد تا به پیرمرد دریاى ارنست همینگوى رسید و به تدریج وارد حوزه ى منطق و فلسفه و اشعار کلاسیک مثل سعدى و حافظ شد و اینگونه وارد دنیاى شعر شدم.
از سال ٧۶، هنگامى که ١٢ ساله بودم با انجمن هاى ادبى شهرستان آشنا شدم و در جلساتى که در سازمان تبلیغات برگزار میشد شرکت میکردم، هر روز صبح با دوستان گرد هم جمع میشدیم، شعر میخواندیم و از بزرگترها تجربه کسب میکردیم و مى آموختیم، وزن و عروض را در همان ١٢ سالگى از بزرگترها در نیشابور یاد گرفتم. از سال ٧٩ اشعار من در مجلات چاپ میشد و همزمان در مسابقات شعر دانش آموزى و فرهنگى-هنرى شرکت میکردم که به لطف خدا از همان زمان رتبه مى آوردم.
alire badi
 
٢-آشنایى شما با حجت اشرف زاده به چه زمانى بر مى گردد و چگونه همکارى براى آلبوم ماه و ماهى شکل گرفت؟
 
حجت اشرف زاده همسایه ما در نیشابور بود. خانه پدرى او در محله پدرى من بود و بعد ها خانه هایمان نزدیک تر شد طورى که حتى پنجره خانه هایمان رو به هم باز میشد. همین همسایگى موجب شد که از دوران نوجوانى باهم رفاقت کنیم و از همان دوران نوجوانى در رفت و آمدهایى که به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامى داشتم و مراسم هاى فرهنگى-هنرى که شرکت مى کردم، او را ملاقات مى کردم و این رفاقت به دلیل جو کوچک شهرستان به لحاظ وسعت جفرافیایى خیلى تنگاتنگ شکل گرفت. رفاقت ما از سال ٨۵ نزدیک تر شد و رفت و آمدهایمان بیشتر شد و گشت و گذار و سفرهایمان آغاز شد. همکارى ما از سال ٨۶، ٨٧ آغاز شد؛ هنگامى که حجت، سفارش هایى از مرکز موسیقى و سرود خراسان رضوى میگرفت و به خواسته وى شعرهاى قطعات را-که مضامین حماسى و وطنى داشتند-من سرودم که نتیجه کارهم خوب بود.
 
٣- زمانى که ترانه هاى آلبوم ماه و ماهى را مى سرودید، فکرش را مى کردید که روزى این ترانه ها در قالب آلبوم شنیده شود و تا این حد مورد استقبال قرار بگیرد؟
 
از زمانى که حجت عزیز ترانه ها را انتخاب کرد و این غزل ها را براى آهنگسازى برگزید و یا ملودى هایى به من داد تا براى آن ها ترانه یا تصنیف بنویسم، مى دانستم که قرار است این ترانه ها آلبوم شود و اولین قطعه آلبوم  را به نام "یاد یار" در سال  ٨٨ ساختیم. آن موقع فکر نمیکردیم که اینقدر مورد استقبال قرار بگیرد. البته از نظر شعر، من به خودم مطمئن بودم چون ترانه اى که من مینویسم تمام حداقل ها و بایدهاى شعر و تصنیف را دارد ولى استقبال مقوله دیگرى است، مثلا؛ اگر فردین خلعتبرى آهنگى بسازد، با ترانه اى از ایرج جنتى عطایى یا محمد على بهمنى و همایون شجریان آن را بخواند، و بهترین نوازندگان آن را بنوازند و بهترین شرکت آن را ضبط کند، هیچ تضمینى وجود ندارد که این کار با استقبال خوبى مواجه شود. عوامل اقبال و استقبال در مورد هیچ اثر هنرى قابل تعریف نیست و اگر بگویم که میدانستم ماه و ماهى مورد استقبال قرار میگیرد، گزافه گفته ام.
 
۴- بى شک یکى از دلایلى که آلبوم ماه و ماهى به دل هاى مخاطبان نشست، دلى بودن ترانه هاى آن است، وقتى شما قطعات آلبوم را شنیدید، آیا از نتیجه نهایى کار راضى بودید و این حس دلى بودن در آهنگ نیز نمود داشت؟
 
این لطف شماست که ترانه ها را دلى مى دانید. در خصوص نتیجه نهایى، الان رضایت دارم؛ چون مردم پسندیدند، وگرنه من دوست داشتم که در سازبندى و ارکستراسیون به گونه اى عمل شود که سلیقه من هم اعمال مى شد؛ مثلا ترجیح میدادم که در آهنگسازى این آلبوم، بعضى مواقع از آکاردئون و در یکى دو قطعه از سازهاى بادى مثل ترومبون استفاده شود که این گونه نشد! ولى در نهایت چون نتیجه نهایى کار مورد استقبال مردم واقع شد، من هم راضى هستم؛ چرا که کار براى مردم ساخته شده است.
 
۵- در سال ٩۴، علیرضا بدیع را به عنوان مجرى در قاب تلویزیون دیدیم. ابتدا هنر پنجم را اجرا مى کردید که استقبال خوب مخاطبان این برنامه را در پى داشت و پس از آن اجراى برکه کاشى را بر عهده داشتید. تجربه اجرا در برنامه زنده تا چه میزان مورد رضایت شما قرار گرفت؟
 
من از اردیبهشت ٩۴ با برنامه هنرپنجم همراه شدم و از اول خرداد محمد رژدام، تهیه کننده برنامه، اجراى برنامه را به من سپرد که از اعتماد ایشان سپاسگزارم. دلیل استقبال مردم از این برنامه، شکل متفاوت آن بود که در قالب نظرسنجى هر شب قطعه اى انتخاب میشد و در آخر فینال فصل برگزار میشد که این باعث ایجاد شور و علاقه در مخاطب و جذابیت برنامه میشد. در خصوص اجراى زنده باید بگویم که براى من تجربه خوب و مفیدى بود و از اجراى زنده خیلى چیزها آموختم؛ مثلا اینکه مراوده و روابط عمومى من با مردم ارتقا پیدا کرد، خیلى از مخاطبان با من آشنا شدند که این براى من امتیاز بزرگى به شمار مى رود و باعث افتخار من بود که مردم به من ابراز لطف میکردند و در خصوص برنامه نظر میدادند و یا انتقاد میکردند. علاوه بر همه این ها، اجراى زنده باعث میشود آدم اعتماد به نفس پیدا کند؛ اوایل کار ممکن است از شدت استرس آدم لکنت بگیرد که این طبیعى است ولى کم کم شیرینى و لذت اجراى زنده را حس میکند که به نظر من آن لحظه را با هیچ چیز نمیتوان عوض کرد. در مجموع، من از اجراى خودم راضى بودم و به خودم نمره قبولى میدهم و خدا را شکر که اصحاب رسانه، تهیه کننده و برنامه سازان نیز در این مدت از اجراى من در برنامه هنر پنجم و بعد از آن برکه کاشى به تهیه کنندگى امیر قمیشى راضى بودند.
badi
 
 
۶- چه برنامه هایى براى سال ٩۵ در نظر دارید؟
 
سال ٩۵ ان شاءالله با یک ناشر خوب در زمینه چاپ کتاب همکارى خواهم کرد و مجموعه شعر تازه ام را چاپ میکنم که خیلى هم به آن خوش بین هستم.
در زمینه موسیقى نیز در تولید آلبومى مشغول هستم که آهنگساز آن ایلیا فرج نژاد و تنظیم کننده آن بهزاد عبدى است و بنده، یکى دو قطعه از این آلبوم را نوشته ام. از جانب بهترین آهنگسازان این روزها پیشنهاد همکارى زیاد داشته ام، کارى با آهنگسازى بهروز صفاریان و صداى بهرام نازمهر و ترانه اى از من آماده شده است که مرکز موسیقى و سرود کلیپ شکیل و خوبى براى این کار ساخته است که در ایام عید تقدیم عزیزان میشود، ان شاءالله که بپسندند.
 
٧- توصیه شما براى شاعران و ترانه سرایانى که قصد دارند به صورت حرفه اى در این عرصه فعالیت کنند، چیست؟
 
توصیه من به ترانه سراها و شاعران، مطالعه شعر کلاسیک است و به طور کلى میتوانم بگویم ترانه سرایى که دیوان سعدى، حافظ و مولانا را حداقل یک دور نخوانده باشد، ترانه سرا نیست! والسلام.
 
٨- بهترین اتفاق کارى که سال ٩۴ براى شما رقم خورد، چه بود؟
 
برگزیده شدن آلبوم ماه و ماهى از سوى مردم به عنوان بهترین آلبوم سال ٩۴ در نظرسنجى مجله معتبر تجربه و همچنین انتخاب آلبوم ماه و ماهى در جشنواره بین المللى موسیقى فجر به عنوان آلبوم تلفیقى برتر سال ٩۴ از دیدگاه کارشناسان و داوران، یکى از بهترین اتفاق هاى سال ٩۴ بود که این دو نشان دهنده آن است که خاص و عام بر خوب بودن آلبوم صحه گذاشتند. اتفاق خوب دیگر اجراى برنامه زنده هنر پنجم به مدت ٩ ماه و بعد از آن اجراى برنامه برکه کاشى به مدت یکماه بود. سفر به تاجیکستان و آشنا شدن با شاعران و مردمان نازنین این خطه، اتفاق خوب دیگرى بود. خدا را شکر سال ٩۴ سالى همراه با برکت بود و اتفاق هاى خوب زیادى داشت.
 
٩- بزرگترین خواسته اى که دوست دارید در سال ٩۵ براى شما محقق شود، چیست؟
 
سوال سختى است، ولى شاید یکى از بزرگترین خواسته هایم در سال پیش رو این باشد که ان شاءالله از مهرماه تحصیل در مقطع دکترا را آغاز کنم. در آزمون جامع دکترا شرکت کرده ام و ان شاءالله نتایج آن اردیبهشت ماه مشخص میشود، تابستان مصاحبه خواهم داد و اگر خدا بخواهد از مهرماه سر کلاس مقطع دکترا حاضر میشوم. تحصیل در مقطع دکتراى دانشگاه تهران همیشه آرزوى من بود تا بتوانم شاگرد علامه محمدرضا شفیعى کدکنى باشم و ایشان را از نزدیک درک کنم.
 
١٠- سخن پایانى با مخاطبان و هوادارنتان:
 
البته هوادارى که من ندارم! هر عزیزى که به بنده محبتى کما بیش دارد، دوست و رفیق من است و من هم همه را دوست دارم. عزیزان بدانند که من تمام فعالیت هایم، نوشتن، اجرا و… را به شوق آن ها انجام میدهم و تک تک نظرات و انتقادهایشان به من انرژى مى دهد که اگر اینها نبود، شاید من اکنون کار دیگرى را پیش گرفته بودم و راه من، راه دیگرى بود و خدا را گواه میگیرم که دل من هر لحظه برایشان مى تپد.
alireza
 

Leave a Reply

Your email address will not be published.